چرا توجه به فیلمنامه نویسی در پارادایم اصلی اهمیت دارد: بررسی فیلمنامه خائن کشی، 33 امین اثر مسعود کیمیایی
خائنکشی جدید ترین اثر مسعود کیمیایی در مقام فیلمنامه نویس و کارگردان است. این کارگردان با سابقه و صاحب سبک همواره طرفداران و مخالفان جدی دارد. اما اکنون با در گذشت داریوش مهرجویی و کیومرث پور احمد، فقدان چندین ساله عباس کیارستمی و هجرت بهرام بیضایی، فیلم ساختن اساتیدی نظیر مسعود کیمیایی و بهمن فرمان آرا برای سینمای ایران اهمیت حیاتی دارد.
البته این بدان معنا نیست که با بستن فضای نقد عالمانه و آکادمیک راه را بر پیشرفت این سرمایه های عظیم سینمای ما ببندیم که هنوز در زمانه فیلمهای ضعیف مشغول ساخت فیلم هستنداما بررسی فیلمنامه مارا در شناخت نقاط ضعف سینمای مسعود کیمایی یاری می کند.
من علی شاه محمدی، مشاور و سوپروایزر فیلمنامه، در این بررسی کوتاه سعی کرده ام وجوه مخالف فیلم از جمله کارگردانی، فیلم برداری و طراحی صحنه و لباس را علاوه بر فیلمنامه و روایت (که تخصص اصلی و علاقه جدی من است) بررسی نمایم.
تماشای این اثر که متن آن برای یک فیلم بلند سینمایی نوشته شد، به شکل فیلم سینمایی تولید شد و اکنون به شکل سریال در اختیار مخاطبان قرار گرفته باز هم ما را به همان نقطه آغازین بحثهایی می برد که همواره بر آن تاکید دارم: مهمترین معضل سینمای ما فیلمنامه است. آن هم نگارش فیلمنامه در ساختار کلاسیک یا پارادایم اصلی که تاکید دارم یکی از مهمترین راههای برون رفت سینمای ما از وضعیت بحرانی فعلی است.
ساختار کلاسیک یا پارادایم اصلی در سناریو نویسی همان ساختاری است که می تواند با مخاطب عام ارتباط برقرار کند، گیشه های سینما را پر رونق کند و بعد از دهه ها مقابل سینما صفهای طولانی ایجاد کند. اتفاقی که در سینمای همه جهان به خصوص هالیوود اتفاق می افتد: تماشای قصه ای جاندار در فیلمنامه ای با ساختار کلاسیک روی پرده عریض.
امید وارم آقای کیمیایی در اثر بعدی خود توجه کافی به متن داشته باشند.
نظرات خود را درباره فیلمنامه این اثر پایین این پست کامنت کنید و دیگران را در رشد اگاهی فیلمنامه نویسی صحیح یاری نمایید.
خلاصه سیناپس: داستان فیلم در مورد گروهی است که میخواهند از بانک ملی دزدی کنند. مهدی، شاهرخ، گیو، اطلس و دیگرانی دزدان ظاهری بانک هستند. اما این پول را برای قرضه ملی مصدق میخواهند. مصدق بر سر این مسئله اصرار میورزد که نفت ایران باید ملی شود. از سویی سرکردهٔ این گروه، دلباخته زنی است اما در درگیریهایی که در جلوی بانک با پلیس بالا میگیرد او تیر میخورد و باقی فرار میکنند و…